عاشورا و ماجراى حسینبنعلى باید در منبر، به شکل سنّتى روضهخوانى شود؛ امّا نه براى سنّتگرایى، بلکه از طریق واقعهخوانى. یعنى اینکه، شب عاشورا اینطور شد، روز عاشورا اینطور شد، صبح عاشورا اینطور شد. شما ببینید یک حادثه بزرگ، به مرور از بین مىرود؛ امّا حادثه عاشورا، به برکت همین خواندنها، با جزئّیاتش باقى مانده است. فلان کس اینطورى آمد با امام حسین وداع کرد؛ اینطورى رفت به میدان، اینطورى جنگید؛ اینطورى شهید شد و این کلمات را بر زبان جارى کرد.
واقعه خوانى، تا حدّ ممکن، باید متقن باشد. مثلاً در حدود «لهوفِ» ابنطاووس و «ارشادِ» مفید و امثال اینها - نه چیزهاى مندرآوردى - واقعهخوانى و روضهخوانى شود. در خلال روضهخوانى، سخنرانى، مدّاحى، شعرهاى مصیبت، خواندن نوحه سینهزنى و در خلال سخنرانیهاى آموزنده، ماجرا و هدف امام حسین علیهالصّلاةوالسّلام. یعنى همان هدفىکه در کلمات خود آن بزرگوار هست که: «وانى لم اخرجِ اشراً و لابطرا و لا ظالماً و لا مفسداً، و انّما خرجت لطلب الاصلاح فى امّة جدّى»، بیان شود. این، یک سرفصل است. عباراتى از قبیل «ایها النّاس، انّ رسول اللَّه، صلّىاللَّهعلیهوآلهوسلّم، قال: من رأى سلطاناً جائراً، مستحلاً لحرم اللَّه، ناکثاً لعهد اللَّه...، فلم یغیّر علیه بفعل و لاقول، کان حقاً على اللَّه ان یدخله مدخله» و «من کان بادلاً فینامهجته و موطّناً على لقاءاللَّه نفسه فلیرحل معنا»، هر کدامْ یک درس و سرفصلند.
بحثِ لقاءاللَّه و ملاقات با خداست. هدف آفرینش بشر و هدفِ «انّک کادحٌ الى ربّک کدحاً» - همه این تلاشها و زحمتها - همین است که «فملاقیه»: ملاقات کند. اگر کسى موطّن در لقاءاللَّه است و بر لقاءاللَّه توطین نفس کرده است، «فلیرح معنا»: باید با حسین راه بیفتد. نمىشود توى خانه نشست. نمىشود به دنیا و تمتّعات دنیا چسبید و از راه حسین غافل شد. باید راه بیفتیم. این راه افتادن از درون و از نفس ما، با تهذیب نفس شروع مىشود و به سطح جامعه و جهان مىکشد.
اینها باید بیان شود. اینها هدفهاى امام حسین است. اینها خلاصهگیریها و جمعبندیهاى نهضت حسینى است. جمعبندى نهضت حسینى علیهالسّلام این است که یک روز امام حسین علیهالسّلام در حالى که همه دنیا در زیر سیطره ظلمات ظلم و جور پوشیده و محکوم بود و هیچ کس جرأت نداشت حقیقت را بیان کند - فضا، زمین و زمان سیاه و ظلمانى بود - قیام کرد. شما نگاه کنید، ببینید: «ابن عبّاس» با امام حسین نیامد. «عبداللَّهبنجعفر» با امام حسین نیامد.
عزیزان من! معناى این، چیست؟ این نشان نمىدهد که دنیا در چه وضعى بود؟ در چنین وضعیتى، امام حسین تک و تنها بود. البته چند ده نفرى دور و بر آن حضرت ماندند؛ اما اگر نمىماندند هم، آن حضرت مىایستاد. مگر غیر از این است؟! فرض کنیم شب عاشورا، وقتى حضرت فرمود که «من بیعتم را برداشتم؛ بروید.» همه مىرفتند. ابوالفضل و على اکبر هم مىرفتند و حضرت تنها مىماند. روز عاشورا چه مىشد؟ حضرت برمىگشت، یا مىایستاد و مىجنگید؟ در زمان ما، یک نفر پیدا شد که گفت «اگر من تنها بمانم و همه دنیا در مقابل من باشند، از راهم برنمىگردم.» آن شخص، امام ما بود که عمل کرد و راست گفت. «صدقوا ما عاهدوا اللَّه علیه.» لقلقه زبان را که - خوب همه داریم. دیدید، یک انسان حسینى و عاشورایى چه کرد؟ خوب؛ اگر همه ما عاشورایى باشیم، حرکت دنیا به سمت صلاح، سریع، و زمینه ظهور ولى مطلقِ حق، فراهم خواهد شد. باید این مفاد براى مردم بیان شود. فراموش نکنید که هدف امام حسین بیان شود. حالا ممکن است انسان یک حدیث اخلاقىاى هم - به فرض - بخواند، یا سیاست کشور یا دنیا را تشریح کند. اینها لازم است؛ امّا در خلال سخن، حتماً طورى صحبت شود که تصریحاً، تلویحاً، مستقّلاً و ضمناً، ماجراى عاشورا تبیین شود و مکتوم و مخفى نماند.
بسم الله الرحمن الرحیم
پیش نویس اولیه مبادی ورود به انتخابات مجلس هشتم و
تلاش برای تحقق آرمانهای انقلاب (?)
آذر ماه سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی(1386)
>>>>>>><<<<<<<
1. ضرورت ورود به عرصه انتخابات شامل سه ضرورت سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی می شود.
1/1. ضرورت سیاسی (اصلی) (نیاز به کمک به دولت عدالت از پایگاه قوه مقننه به استناد: جهت گیری انقلاب (?)
2/1. ضرورت فرهنگی (فرعی)(نیاز به تلاش برای حل معضلات فرهنگی شهر به استناد جهت گیری انقلاب(?)
1/3. ضرورت اقتصادی(تبعی)( نیاز به تلاش برای بهبود نسبی زندگی فقرای شهر به استناد جهت گیری انقلاب(?)
2. موضوعات برنامه ریزی در عرصه انتخابات مجلس هشتم شامل سه موضوع سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی می شود.
1/2. موضوع سیاسی(اصلی) : کمک به دولت عدالت ازپایگاه انتخابات هشتم از طریق طرح راه حل های نو در کشور از طریق طرح در فضای گمانه زنی مجلس
2/2. موضوع فرهنگی(فرعی) : موضوعیت دادن به مساجد وهیئات برای حل بخشی از مشکلات فرهنگی شهر در یک دوره 5ساله از طریق اجرای طرح شبکه مساجد و هیئات (مقیاس شهری)
3/2. موضوع اقتصادی(تبعی): کمک برای حل مشکلات فقرا و مستضعفین شهراز طریق ارتباط ارگانیک کمیته امداد و نهاد های خیریه با مساجد و هیئات (مقیاس شهری)
3. هدف قابل دستیابی در انتخابات مجلس هشتم به قرار زیر است:
1/3. هدف سیاسی(اصلی): تصویب قوانین متناسب باعدالت در مجلس (مقیاس ملی)
2/3. هدف فرهنگی(فرعی): توجه قاعده مند امت حزب الله در شهر به آینده انقلاب اسلامی و فرصت ها و تهدیدهای انقلاب (مقیاس شهری)
3/3. هدف اقتصادی( تبعی): جلوگیری از نا امیدی قشر مستضعف نسبت به انقلاب (مقیاس شهری)
و السلام علی عبادالله الصالحین
(تنظیم : دبیرخانه علمی انتخابات مجلس هشتم
وابسته به شورای شبکه مساجد وهیئات بروجرد)
(?). درسى که خود ما باید بگیریم این است که بدانیم علاج همهى دردهاى یک ملت، تلاش و کار است؛ کارِ متکى به ایمان و امید، علاج همهى دردهاى یک ملت است. ملت بیکار، ملت تنبل، ملت کسل، ملت ناامید و ملتى که بگوید: «اى آقا! از دست ما چه کارى برمىآید، آنها هر کار که بخواهند، مىتوانند بکنند»، چنین ملتى به جایى نخواهد رسید. آنچه ما به دست آوردهایم، به خاطر این بوده است که ملت ما در این مدت، این روحیات را - که در طول دهها سال سعى کرده بودند در او تزریق کنند - بکلى دور ریخت. ملت ما ملتى است باامید و مؤمن . این که انسان احساس عجز بکند، غلط است؛ این که انسان حوصلهى کار کردن نداشته باشد، غلط است. جوان باید کار کند، محصل باید کار کند، دانشجو باید کار کند، روحانى باید کار کند، صاحب سرمایه باید کار کند، کارگر باید کار کند؛ هر کدام کار خودشان را بکنند. فعال صنعتى و فعال کشاورزى باید تلاش کنند؛ فعال سیاسى و اجتماعى باید تلاش کند؛ همه اینها به سمت هدف سربلندى و پیشرفت روزافزون این ملت و این کشور است. تاریخ: ????/??/??
...... به شما برادران و خواهران عزیز عرض بکنیم؛ بهترین راه مبارزهى با استکبار و دشمنان، همین است که ما در ساختن و پیشرفت کشورمان، هر چه مىتوانیم سعى کنیم؛ پیشرفت علمى، پیشرفت فناورى، پیشرفت اخلاقى، همبستگى ملى و محکم کردن پایهى ایمان و انگیزههاى معنوى؛ هر چه که در این چیزها ما پیشرفت کنیم، دشمن بیشتر عقب مىنشیند و این مهمترین مبارزهى ملت ایران است. ????/??/??
.(?)... دوم، عدالت، که بزرگترین نیاز انسانهاست. باید عدالت به عنوان یک پرچم برافراشته در دست مسؤولان قواى سهگانه و مسؤولان کشور باشد و به دنبال عدالت حرکت بکنند. ????/??/??
.....باید ریشه ها و علل مربوط به گرانی را بررسی وبا آنها مقابله کنید سخنان رهبری قبل از ماه رمضان
.......... «من فقط یک جمله در باب سیاست های اقتصادی عرض کنم. . . اساس در نظام اسلامی، عبارت است از رفاه عمومی و عدالت اجتماعی. فرق عمده ما با این نظام های سرمایه داری، همین است.
در نظام های سرمایه داری، اساس، رشد اقتصادی، شکوفایی اقتصادی، ازدیاد تولید و ثروت است. هر که بیشتر و بهتر تولید و ثروت کند، او مقدم است. آنجا مسئله این نیست که تبعیض یا فاصله پیش بیاید. فاصله در درآمدها، و نداشتن رفاه جمع کثیری از مردم، نگرانی نظام سرمایه داری نیست. در نظام سرمایه داری، حتی تدابیری که ثروت را تقسیم کند، از نظر نظام سرمایه داری، تدابیر منفی و مردودی است. نظام سرمایه داری می گوید: «معنی ندارد که ما بگوییم ثروت جمع کنید تا آن را از شما بگیریم تقسیم کنیم! این معنی ندارد! اینکه شکوفایی نخواهد شد!» نظام اسلامی، اینگونه نیست. نظام اسلامی، معتقد به یک جامعه ثروتمند است، نه یک جامعه فقیر و عقب مانده. معتقد به رشد اقتصادی است، ولی رشد اقتصادی برای عدالت اجتماعی و برای رفاه عمومی، مسئله اول نیست. آنچه در درجه اول است، این است که فقیر در جامعه نباشد، محروم نباشد، تبعیض در استفاده از امکانات عمومی نباشد، هر کس برای خودش امکاناتی فراهم کرد، متعلق به خود اوست. اما آنچه که عمومی است (مثل فرصت ها و امکانات) متعلق به همه کشور است و باید در این ها تبعیضی وجود نداشته باشد. معنی ندارد که یک نفر پای خود را بگذارد روی دوش مأمورین دولتی، و با ترفند و خدای ناکرده با اعمال روش های غلط، امتیاز بگیرد، رشدی افسانه ای بکند، و بعد بگوید: «آقا من ثروت را خودم به دست آورده ام. » در نظام اسلامی، این جور چیزی نداریم. ثروتی که بر پایه صحیحی نیست، از اصل نامشروع است.
ما با نظام سوسیالیستی هم، به همین اندازه فاصله داریم، نظام سوسیالیستی، فرصت را از مردم می گیرد، ابتکار و میدان را می گیرد، کار و تولید و ثروت و ابزار تولید و منابع عمده سرمایه و تولید را در دولت متمرکز، و به آن متعلق می کند. این، غلط اندر غلط است. در اسلام، چنین چیزی نداریم. نه آن را داریم، نه این را. هم آن غلط است، هم این. نظام اقتصاد اسلامی، درست است. این جور نیست که نظام اقتصادی اسلامی، عبارت باشد از هر چه که در هر دوره ای مصلحت باشد. نخیر! نظر شریف امام، رضوان الله علیه، هم این نبود. من خودم یک وقت از ایشان پرسیدم.
اسلام یک روش خاص خود دارد. مسلکی در مسائل اقتصادی جامعه اسلامی دارد، و آن سلک را طی می کند. اساس سیاست کلی اقتصادی کشور، عبارت است از رفاه عمومی و عدالت اجتماعی. البته ممکن است یک نفر با تلاش و استعداد بیشتر، بهره بیشتری برای خودش فراهم کند. این، مانعی ندارد. اما در جامعه فقر نباید باشد. هدف برنامه ریزان، باید این باشد. سازمان برنامه ریزی کنند. »- مقام معظم رهبری، 12 مرداد .1372
(?) . فرهنگ مانند هوا برای زندگی انسان اهمیتی حیاتی دارد و بسیاری از مشکلات جامعه با فرهنگ سازی حل می شود، بنابراین باید از بخش فرهنگ رفع مظلومیت شود و ضمن اختصاص اعتبارات لازم، فرهنگ عمومی و «عرصه ها و وسایل فرهنگی»، جهت گیری ارزشی بیابند. مقام معظم رهبری مورخ 4/6/ 1386
(?). اما من این را می خواهم عرض کنم که قشرهای محروم و فقیر و کم درآمد که گران شدن یک جنس فوراً در زندگی شخصی آن ها اثر می گذارد، باید تحت حمایت و پوشش قرار بگیرند. 15 اردیبهشت .1372
متن کامل برآورد اطلاعات ملی آمریکا درباره ایران
خبرگزاری فارس: برآوردهای جاسوسی ملی آمریکا که به تأیید 16 آژانس جاسوسی این کشور رسیده اذعان میکند آنچه این سازمانها برنامه تسلیحات هستهای ایران میخوانند از سال 2003 متوقف شده و تا اواسط 2007 از سرگرفته نشده است.
بازار مجالس انتخاباتی در شهر گرم می شود
برای بعضی مثل آتش جهنم گرم می شه
البته عده ای می گویند آتش جهنم نیست محبت آتشینه
و این در آستانه انتخابات مسئله زشتی نیست؟
ولی ما در پاسخ می گوئیم :
1. آیا وقتی نامزدهای شام بده به مجلس رفتند همچنان با شام خورندگان
سیاسی بنای محبت دارند یا نه؟؟
2. آیا اساساً خوردن این شامها مایه روشنگری مردم است یا نه؟؟
بابا چراء فلسفه می بافی
طرف شام داده تا رای گیرش بیاید
به قول لرهای غیور آدم نباید هر " بز برنجی" را بخوره.
اگه خدا بخواهد چند تا عکس مراسم " بز برنج " را برای شما نمایش می دهم.
به هر حال شعار بعضی ها این است:
بز برنج بده
تا دموکراسی توسعه یابد
یه مقدار هم ژست حمایت از دولت بگیر
البته فرق نمی کنه کدوم دولت
چون مهم گرفتن رای مردمه.....
اینا که نوشتم تو شهر ما وجود نداره
در این داستان اخیر در بروجرد، حسینیه را خراب کردند. عدهای از جانبازان و بچههای جنگ مجروح شدند. زن و بچه مردم رفته بودند جلوی فرمانداری. خب من احساس میکنم نامهای که مینویسم موثر است...................
............الان من میگویم متصوفه یک گروه مسلمان است. اینها نه حزب هستند نه درگیری با جایی دارند، نه کاری به کسی دارند. امام جماعت بروجرد نوشته که حسینیه آنها خانه تیمی بود. گفتم که بابا به دراویش میگویند بیخاصیت. شما چرا اتهام میزنید. اصلا تصوف وقتی به وجود آمد که سرخوردگی در اسلام شروع شده بود. اینها که فقط کنج خانههایشان هستند. به هر حال شما میگویید اینها خطر هستند؟ باید قانونی با آنها برخورد کنید.............
1. جناب کروبی در بروجرد روحانیون محترم به دنبال کار فرهنگی بودند ونشانه ی اصلی آن این است که تا قبل از گروگانگیری و ضرب وشتم امام جماعت مسجد النبی صلی الله علیه و آله وسلم و نمازگزاران مسجد و حمله به مسجد، دراویش 3 بار به مناظره دعوت شدند؛ که در نهایت قطب آنها گفت بروید کتاب های ما را بخوانید و البته ما متوجه نشدیم که بالاخره صوفیان اصلاً کسی را برای مناظره دارند یا نه؟؟
2. جناب کروبی از اینکه بالاخره متوجه شدید دیگر کمونیستی در بروجرد وجود ندارد خدا را شاکریم.
3. جناب کروبی از اینکه ضرورت مقابله با دراویش بی خاصیت را قبول کرده اند تشکر می کنیم و اساساً مردم بروجرد می گویند چراء در زمان دولت اصلاحات که آقای کروبی از موثران بوده اند با آنها برخورد قانونی نشده است.
4. آقای کروبی اظهار نموده اید که صوفیه مسلمان هستند سوال اساسی این است که آیا روایات اهل بیت علیهم السلام و فتوای مراجع عظام شیعه ، راجع به این گروه رامطالعه نموده اید. به هر حال اگر ادله ای مبنی بر اسلام این گروه دارید بهتر است آن را منتشر کنید تا مورد قضاوت علمی مردم و فضلاء قرار گیرد. البته ممکن است آقای کروبی حرف دراویش مبنی بر اینکه هر کس شهادتین را بگوید مسلمان است را تکرار کند ، که در این صورت به آقای کروبی می گوئیم اگر کسی برای سوء استفاده و بدعت گزاری در دین شهادتین جاری کرد باز هم از نظر شما حکم مسلمان را دارد؟؟
5. حرف آخر آنکه شما گفته اید : که بابا به دراویش میگویند بیخاصیت. ما هم قبول داریم که تعداد زیادی از دراویش معمولی بی خاصیتند و درست به دلیل همین بی خاصیتی دراویش هست که مردم بروجرد می گویند این جمعیت به وسیله سران خود در خدمت دشمن قرار گرفته اند. به هر حال مردم بروجرد این جمعیت بی خاصیت را در فرهنگ غنی خود تحمل نمی کنند و از اینکه حضرتعالی بالاخره به برخی از عیوب این جمعیت بدعت گزار اشاره کردید تشکر می کنند.
حج، بازخوانی و فراگیری این درسهای بزرگ است. برائت از مشرکان و بیزاری از بتها و بتگران، روح حاکم بر حج مؤمنان است. جایجای حج، نمایشگر دلسپردن به خدا و سعی و تلاش در راه او، و برائت از شیطان و رمی و طرد او و جبههگیری در برابر اوست. و جایجای حج، مظهر اتحاد و انسجام اهل قبله و رنگباختنِ تفاوتهای طبیعی و اعتباری و برجستهشدن وحدت و برادری حقیقی و ایمانی آنها است.
اینها درسهائی است که ما مسلمانان از هر نقطهی جهان باید فرا گیریم و براساس آن برای زندگی و آیندهی خود برنامهریزی کنیم.
http://www.khamenei.ir/FA/News/detail.jsp?id=860927A
متن پیام آقا
مرحوم حاجى نورى رضواناللَّهعلیه، کتاب نوشت درباره شرایط روضه خوان. «لؤلؤ و مرجان؛ در شرایط پله اوّل و دوم منبر روضه خوانان» اسم کتاب ایشان است. روضهخوانى هم شرایط دارد. مداحى هم شرایط دارد. نوحه سینهزنى خواندن هم شرایط دارد. باید کسانى که اینها را تهیه مىکنند، مىسرایند و مىخوانند، مواظب باشند که درست برطبق معارف اسلامى حرف بزنند، تا این سینهزنى، این روضهخوانى و این نوحهخوانى، قدمى در راه عروج مردم بهاوج قلّه افکار اسلامى باشد. این، امروز براى ما لازم است. باید سعى کنند که از اباطیل و مطالب خلاف و کارهاى ناشایسته و بعضى از کارها که وهن مذهب است و حقیقتاً شایسته دستگاه حسین بن علىعلیهالسّلام نیست، اجتناب شود.
در جمع علما و روحانیون در آستانه ماه محرم 26/3/72