اقدام اصولی ولی فقیه در قرار داردن موضوع ”عدالت و پیشرفت توأمان“ به عنوان موضوع محوری گفتمان دهه چهارم انقلاب اسلامی - که برای تحقق آن طراحی الگوی پیشرفت اسلامی را به نخبگان حوزوی و دانشگاهی و به قوای سهگانه سفارش دادهاند. – از این زاویه تحلیلی استراتژیک می یابد و توجه جدّی نخبگان فکری، مردم و مسئولین به آن موضوع خطر انحلال انقلاب اسلامی را در دهه چهارم انقلاب منتفی میسازد.
تعارض مدلهای توسعه غربی با تحقق "عدالت و پیشرفت توأمان
موضوعى که من میخواهم عرض بکنم، موضوعى است که با طبیعت جوان و طبیعت دانشجو صد در صد موافق است و نگاه به آینده دارد. چون آینده متعلق به شماست. ما امروز هرچه راجع به آینده بگوئیم، در حقیقت نگاه کردن و گفتن و اشاره کردن به برههاى از زمان است که آن برهه متعلق به شماست؛ وجود واقعى شما در آن برهه تعیین کننده و کارگشاست. این موضوعى که نگاه به آینده دارد، مسئلهى شعار دههى چهارم است - که شروع شده - یعنى پیشرفت و عدالت. اعلام کردهایم که این دهه، دههى پیشرفت و عدالت باشد. البته با گفتن و با اعلام کردن، نه پیشرفت حاصل میشود و نه عدالت؛ اما با تبیین کردن، تکرار کردن و همتها و عزمها را راسخ کردن، هم پیشرفت حاصل میشود و هم عدالت. ما میخواهیم مسئلهى پیشرفت و عدالت، در دههى چهارم به یک گفتمان ملى تبدیل بشود. همه باید آن را بخواهیم؛ تا نخواهیم، طراحى و برنامهریزى و عملیات تحقق پیدا نخواهد کرد و به هدف هم نخواهیم رسید؛ باید تبیین بشود. من میخواهم یک قدرى راجع به این مسئلهى پیشرفت صحبت کنم. مسئلهى عدالت هم باز یک باب واسع و طولانى دیگرى است…
نکتهى اول این است که ما وقتى میگوئیم پیشرفت، نباید توسعهى به مفهوم رائج غربى تداعى بشود. امروز توسعه، در اصطلاحات سیاسى و جهانى و بین المللى حرف رائجى است. ممکن است پیشرفتى که ما میگوئیم، با آن چه که امروز از مفهوم توسعه در دنیا فهمیده میشود، وجوه مشترکى داشته باشد - که حتماً دارد - اما در نظام واژگانى ما، کلمهى پیشرفت معناى خاص خودش را داشته باشد که با توسعه در نظام واژگانى امروز غرب، نبایستى اشتباه بشود. آن چه ما دنبالش هستیم، لزوماً توسعهى غربى - با همان مختصات و با همان شاخصها - نیست. غربىها یک تاکتیک زیرکانهى تبلیغاتى را در طول سالهاى متمادى اجرا کردند و آن این است که کشورهاى جهان را تقسیم کردند به توسعهیافته، در حال توسعه و توسعهنیافته. خب، در وهلهى اول انسان خیال میکند توسعهیافته یعنى آن کشورى که از فناورى و دانش پیشرفتهاى برخوردار است، توسعهنیافته و در حال توسعه هم به همین نسبت؛ در حالى که قضیه این نیست. عنوان توسعهیافته - و آن دو عنوان دیگرى که پشت سرش مىآید، یعنى در حال توسعه و توسعهنیافته - یک بارِ ارزشى و یک جنبهى ارزشگذارى همراه خودش دارد. در حقیقت وقتى میگویند کشور توسعه یافته، یعنى کشور غربى! با همهى خصوصیاتش: فرهنگش، آدابش، رفتارش و جهتگیرى سیاسىاش؛ این توسعهیافته است. در حال توسعه یعنى کشورى که در حال غربى شدن است؛ توسعهنیافته یعنى کشورى که غربى نشده و در حال غربى شدن هم نیست. این جورى میخواهند معنا کنند. در واقع در فرهنگ امروز غربى، تشویق کشورها به توسعه، تشویق کشورها به غربى شدن است! این را باید توجه داشته باشید. بله، در مجموعهى رفتار و کارها و شکل و قوارهى کشورهاى توسعهیافتهى غربى، نکات مثبتى وجود دارد - که من ممکن است بعضىاش را هم اشاره کنم - که اگر بناست ما اینها را یاد هم بگیریم، یاد میگیریم؛ اگر بناست شاگردى هم کنیم، شاگردى میکنیم؛ اما از نظر ما، مجموعهاى از چیزهاى ضد ارزش هم در آن وجود دارد. لذا ما مجموعهى غربى شدن، یا توسعهیافتهى به اصطلاحِ غربى را مطلقاً قبول نمیکنیم. پیشرفتى که ما میخواهیم چیز دیگرى است.
مطلب دوم این است که پیشرفت براى همهى کشورها و همهى جوامع عالم، یک الگوى واحد ندارد. پیشرفت یک معناى مطلق ندارد؛ شرائط گوناگون - شرائط تاریخى، شرائط جغرافیائى، شرائط جغرافیاى سیاسى، شرائط طبیعى، شرائط انسانى و شرائط زمانى و مکانى - در ایجاد مدلهاى پیشرفت، اثر میگذارد. ممکن است یک مدل پیشرفت براى فلان کشور یک مدل مطلوب باشد؛ عیناً همان مدل براى یک کشور دیگر نامطلوب باشد. بنابراین یک مدل واحدى براى پیشرفت وجود ندارد که ما آن را پیدا کنیم، سراغ آن برویم و همهى اجزاء آن الگو را در خودمان ایجاد کنیم و در کشورمان پیاده کنیم؛ چنین چیزى نیست. پیشرفت در کشور ما - با شرائط تاریخى ما، با شرائط جغرافیائى ما، با اوضاع سرزمینى ما، با وضع ملت ما، با آداب ما، با فرهنگ ما و با میراث ما - الگوى ویژهى خود را دارد؛ باید جستجو کنیم و آن الگو را پیدا کنیم. آن الگو ما را به پیشرفت خواهد رساند؛ نسخههاى دیگر به درد ما نمیخورد؛ چه نسخهى پیشرفت آمریکائى، چه نسخهى پیشرفت اروپائى از نوع اروپاى غربى، چه نسخهى پیشرفت اروپائى از نوع اروپاى شمالى - کشورهاى اسکاندیناوى، که آنها یک نوع دیگرى هستند - هیچ کدام از اینها، براى پیشرفت کشور ما نمیتواند مدل مطلوب باشد. ما باید دنبال مدل بومى خودمان بگردیم. هنر ما این خواهد بود که بتوانیم مدل بومى پیشرفت را متناسب با شرائط خودمان پیدا کنیم. من این بحث را در محیط دانشگاه دارم میکنم؛ معنایش این است که این تحقیق و این پیگیرى و این تفحص را شما دانشجو، شما استاد و شما عنصر دانشگاهى، با جدیت باید انجام بدهید؛ و انشاءاللَّه خواهید توانست.
نکتهى بعدى هم نکتهى مهمى است: مبانى معرفتى در نوع پیشرفت مطلوب یا نامطلوب تأثیر دارد. هر جامعه و هر ملتى، مبانى معرفتى، مبانى فلسفى و مبانى اخلاقىاى دارد که آن مبانى تعیین کننده است و به ما میگوید چه نوع پیشرفتى مطلوب است، چه نوع پیشرفتى نامطلوب است. آن کسى که ناشیانه و نابخردانه، یک روزى شعار داد و فریاد کشید که باید برویم سرتاپا فرنگى بشویم و اروپائى بشویم، او توجه نکرد که اروپا یک سابقه و فرهنگ و مبانى معرفتىاى دارد که پیشرفت اروپا، بر اساس آن مبانى معرفتى است؛ ممکن است آن مبانى بعضاً مورد قبول ما نباشد و آنها را تخطئه کنیم و غلط بدانیم. ما مبانى معرفتى و اخلاقى خودمان را داریم. اروپا در دوران قرون وسطى، سابقهى تاریخى مبارزات کلیسا با دانش را دارد؛ انگیزههاى عکسالعملى و واکنشى رنسانس علمىِ اروپا در مقابل آن گذشته را نباید از نظر دور داشت. تأثیر مبانى معرفتى و مبانى فلسفى و مبانى اخلاقى بر نوع پیشرفتى که او میخواهد انتخاب کند، یک تأثیر فوق العاده است. مبانى معرفتى ما به ما میگوید این پیشرفت مشروع است یا نامشروع؛ مطلوب است یا نامطلوب؛ عادلانه است یا غیرعادلانه.
مطلب بعدى این است که ما اگر نقاط افتراق پیشرفت با منطق اسلامى را با توسعهى غربى میشماریم، نباید از نقاط اشتراک غفلت کنیم؛ یک نقاط اشتراکى هم وجود دارد که اینها در توسعهى کشورهاى توسعه یافتهى غربى کاملاً وجود داشته؛ روح خطرپذیرى - که انصافاً جزو خلقیات و خصال خوب اروپائىهاست - روح ابتکار، اقدام و انضباط، چیزهاى بسیار لازمى است؛ در هر جامعهاى که اینها نباشد، پیشرفت حاصل نخواهد شد. اینها هم لازم است. ما اگر باید اینها را یاد بگیریم، یاد هم میگیریم؛ اگر هم در منابع خودمان باشد، باید آنها را فرا بگیریم و عمل کنیم.
متن کامل فرمایشات ولی فقیه در دیدار استادان و دانشجویان کردستان
بسم الله الرحمن الرحیم
سه شاخص برای کارنامه خوانی در انتخابات دهم
(به مناسبت آغاز کارنامه خوانی ریاست جمهوری در مساجد و هیئات)
فضای پرشور این روزها فرصتی بسیار مناسب برای بازشناسی نیازهای اساسی از نیاز سازی های غیر واقعی برای کشور است. دلسوزان انقلاب می توانند از این فرصت استفاده کنند تا آرمانهای انقلاب و روشها و ساختارهای متناسب با انقلاب را از ایده های انحرافی باز شناسی کنند. برخی در سطح جهت گیری انقلاب و برخی در مرحله تعیین روش و ساختار به انقلاب تحریف هائی را تحمیل می کنند.
به عبارت دیگر اگر کارآمدی نظام مبارک جمهوری را وابسته به عوامل مبنائی :
(الف)میزان تناسب موضوعات پیشنهادی جریانهای سیاسی نظام با آرمانها و جهت گیری های کلان انقلاب اسلامی
(ب) میزان پشتیبانی علمی و مفهومی از آرمانهای انقلاب اسلامی توسط حوزه و دانشگاه در مقابل هجمه های مدرن دنیای استکبار به آرمانهای انقلاب اسلامی
(ج) میزان مشارکت و حضور مردم برای تحقق موضوعات متناسب با آرمانها و جهت گیری های کلان انقلاب اسلامی؛ بدانیم؛ انتخابات فرصتی مناسب برای کارنامه خوانی از جریانهای سیاسی بر اساس موضوعات فوق می باشد.
اولین شاخص و معیار کارنامه خوانی از جریانهای سیاسی ، در این شرایط؛ قضاوت درمیزان تسلط این جریانهای به آرمانهای انقلاب اسلامی می باشد و اساسا مبتنی بر شاخص فوق جریانهای سیاسی کشور به سه دسته بندی کلی تقسیم می شوند:
1. جریانی که آینده انقلاب اسلامی را در ارائه و باز تولید یک نسخه بومی شده ازمدرنیته می داند. این طیف از سیاست مداران در انتخابات و غیر انتخابات به دنبال طرح شعار ها و موضوعاتی است که با این آینده نگری انفعالی تطابق دارد. طرح موضوعاتی مانند توسعه دموکراسی ، استقرار نهادهای مدنی قدرتمند، محدود شدن اختیارات ولایت فقیه و.... همگی به معنای انحلال تدریجی و نرم هویت اسلامی انقلاب در مدنیته می باشد
2. جریانی که آینده انقلاب اسلامی را در تألیفی ذهنی و غیر قابل تحقق از آرمانهای انقلاب و مدرنیته تفسیر می کند. این طیف از سیاستمداران به دنبال ارائه و بازتولید نسخه مالزی در افق انقلاب هستند. طرح موضوعاتی مانند حل اختلاف میان دولت و مجلس از طریق تشکیل احزاب، تحقق عدالت بر مبنای راهکارهای علمی غربی و.... همگی ناشی از پی گیری ایده ی امکان تألیف مدرنیته و انقلاب اسلامی از سوی این جریان می باشد.
3. جریانی که در افق اداره کشور تحقق آرمانهای انقلاب در قالب تمدن نوین اسلامی را پیش بینی می کند. این جریان سیاسی در شرایط فعلی تحت فشار علمی از سوی دیگر جریانها می باشد و اصلی ترین نیازش تشکیل جبهه نقد و نقض آرمانسرائی های دو جریان دیگر می باشد.
بنابراین اگر آرمانهای انقلاب اسلامی را اولین و مهمترین شاخص کارنامه خوانی از جریانات سیاسی در انتخابات آتی قرار دهیم می توانیم با فرآیندی منطقی به قضاوت علمی در مورد جریان اصلح دست پیدا کنیم و بالاترین سطح تفاهم در دفاع از جریان نزدیک به انقلاب را ایجاد نمائیم.
دومین شاخص در کارنامه خوانی از جریانات سیاسی ؛توجه به راهکارهای علمی ارائه شده از سوی جریانهای موجود برای تحقق آرمانهای انقلاب است. جریانهای موجود در نظام باید راهکارهای علمی خود برای تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی را به صورت شفاف به اطلاع برسانند. به عنوان مثال باید از همه جریانهای سیاسی پرسید که چگونه پیشرفت و عدالت در جامعه محقق می شود و آیا راهکارهای موجود در دنیا به تحقق "عدالت و پیشرفت توأمان" می انجامد؟
موضوعیت یافتن " چگونگی تحقق آرمانهای انقلاب" در کارنامه خوانی ؛ تغییر ظرفیت دفاع از انقلاب از ظرفیت دفاع سیاسی محض به دفاع علمی و تخصصی و اصطلاحمند را زمینه سازی می کند.
شاخص سوم در کارنامه خوانی توجه به نحوه سازماندهی و جذب مشارکت مردمی از سوی جریانهای سیاسی می باشد. اتکاء به روشهای غیر قاعده مند در تبلیغ، به کار گیری گسترده احزاب و نهادهای مدنی در سازماندهی مردمی علاوه برعدم توجه به انگیزه های دینی مردم در برنامه ریزی برای دفاع از انقلاب، به بی رغبتی سیاسی در میان توده مردم می انجامد. به عبارت دیگر ساختارهای ایجاد مشارکت در انقلاب باید در تناسب با شرایط فرهنگی و دینی مردم باشد. پرهیز از گسترش حزب گرائی و توجه به طراحی های جدید در ایجاد مشارکت مردمی شاخص دیگری برای شناخت اصلح در کارنامه خوانی انقلابی می باشد. توجه به ایده پردازی و مفهوم سازی برای استفاده الهی از ظرفیت معطل مانده مساجد و هیئات می تواند بر ضعف های سازماندهی و ایجاد مشارکت مردمی در دفاع از اسلام در همه صحنه ها مرهمی شفا بخش باشد.
نگاه انحلالی به شاخص های تکاملی انقلاب در شاخص های توسعه یافتگی و تعیین جایگاه برای شاخص های انقلاب اسلامی در نظام شاخص های توسعه یافتگی در مدیریت و برنامه ریزی کشور(انکار خاستگاه اسلامی آرمانهای انقلاب)
کارشناسان و تصمیم سازان کشور، که حوزه های کارشناسی را از هم تفکیک می کنند خطر کارکرد یکپارچه شاخص های توسعه درایجاد بستر اجتماعی متناسب با فرهنگ مادی را ملاحظه نمی کنند و عدم توجه به حاکمیت نقشه جامع کارشناسی بر تخصص های بخشی در کنار انکار تأثیر گذاری تکامل مادی در تکامل الهی از سوی حوزه، منجر به انحلال تدریجی فرهنگ جهت گیری های انقلاب اسلامی در هاضمه ی تخصص های مدرن می گردد.
تغییر شاخصه های عینی زندگی اجتماعی در بخش ها مختلف در تحقق برای تغییر نظام حساسیت ونظام فکری و نظام رفتاری انسان ها برنامه ریزی می نماید و در راستای تحقق این شاخص ها ضرورت ساختارهای اجتماعی مدرن را تئوریزه و به پذیرش تصمیم گیران نظام می رسانند و این به معنای عدم هماهنگی نظام تصمیمات مدیریت کلان با جهت گیری های انقلاب اسلامی می باشد این بستر سازی غافلانه در صورت عدم توجه نهادهای انقلاب به موضوع مطالبه اجتماعی آرمانهای انقلاب می تواند سرعت بیشتری یابد و برنامه ریزی برای چالش های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در جامعه را سطحی معنا می نماید.[1] تحلیل فوق درموضوع پر غائله عدالت درک تطبیقی روشنی دارد. نگاه بخشی اندیش کارشناسی دانشگاه که از مبنای تفکیک تکامل مادی از تکامل معنویِ حوزه، مشروعیت دینی می یابد در مواردی به تغییر نگاه برنامه ریزان کشور به اولویت عدالت منجر شده است ودر شرایط فعلی که این موضوع در اولویت برنامه ریزی کشور قرار گرفته است در مسیر خطرناک انکار تدریجی خاستگاه اسلامی عدالت گام بر می دارد. ادعای کارشناسان در واضح بودن مسیر علمی تحقق عدالت در کشورهای توسعه یافته چیزی جزء انکار خاستگاه دینی آرمانهای انقلاب نمی باشد.
متن کامل مقاله در خبرگزاری مساجد و هیئات بروجرد
http://www.1384-1404.blogfa.com/post-371.aspx
کارنامه خوانی ریاست جمهوری
آغاز برنامه سیزدهم بر مبنای طرح فعالیت شبکه ای مساجد و هیئات
به گزارش عدالت طلب حجت الاسلام علی کشوری روز یک شنبه با اعلام این خبر تاکید کرد که در برنامه سیزدهم میزان تسلط نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری بر ادبیات انقلاب مورد بررسی علمی قرار می گیرد. ایشان افزودند در برنامه سیزدهم مانند همه برنامه های دیگر طرح فعالیت شبکه ای مساجد و هیئات "تقویت آشنائی مردمی با آرمانهای انقلاب اسلامی" مورد نظر است.
لازم به ذکر است کارنامه خوانی ریاست جمهوری دومین کارنامه خوانی بر اساس آرمانهای انقلاب است و اولین کارنامه خوانی در برنامه دهم بر مبنای طرح فعالیت شبکه ای مساجد و هیئات در زمان انتخابات مجلس هشتم صورت پذیزفت.
باسمه تعالی
اولین جلسه مشترک کارگروه های عدالت و پیشرفت توأمان مساجد و هیئات دیشب(11/1/1388) در شهرسنان بروجرد برگزار گردید.
در این جلسه ضرورت پی گیری قاطعانه و مدبرانه موضوع گفتمان دهه چهارم انقلاب اسلامی به صورت مردمی در ساختار مساجد و هیئات مورد تأکید مسئولان کارگروه ها قرار گرفت.در این جلسه کارگروه های عدالت و پیشرفت توأمان مساجد و هیئات زیر حضور داشتند:
1. کارگروه عدالت و پیشرفت توأمان مسجد حضرت ولی عصر ارواحنا فداه
2. کارگروه عدالت و پیشرفت توأمان مسجد النبی صلی الله علیه و آله وسلم
3. کارگروه عدالت و پیشرفت توأمان مسجد حضرت زهراء سلام الله علیها
4. کارگروه عدالت و پیشرفت توأمان مسجد حضرت ابوالفضل علیه السلام
5. کارگروه عدالت و پیشرفت توأمان مسجد امام حسن عسگری علیه السلام
6. کارگروه عدالت و پیشرفت توأمان هیئت انصارالمهدی ارواحنا فداه
در این جلسه کارگروه عدالت و پیشرفت توأمان مسجد امام صادق علیه السلام و کارگروه عدالت و پیشرفت توأمان هیئت محبین الرقیه علیها السلام غائب بودند.
علاوه بر اعضای کارگروه ها چند مهمان ویژه از مسئولان شهر نیز حضور داشتند؛ که حاج عباس گودرزی عضو محترم شورای شهربروجرد سخنران ویژه جلسه بودند.
طرح فعالیت شبکه ای مساجد و هیئات – شورای برنامه یازدهم